دیباچه: آنچه در این واژهنامه صورت گرفته است
● در واژهنامهی حاضر از رسمالخط کردیی که امروزه در کردستان ایران مرسوم است برای نگارش واژهها استفاده شده است. بنابراین آشنایی خواننده با این رسمالخط برای استفادهی مناسب از فرهنگ لازم است که در بخش سه به طور خلاصه و ساده به نگارش درآمده است.
● احتمالاً برای اولین بار در حوزهی واژهنگاری کردی دو گویش از زبان کردی با هم مقایسه شدهاند. کاری که در این واژهنامه صورت گرفته است.
واژنامه، کردی گروسی، کردی سورانی - فارسی است. به این صورت که ابتدا واژهی کردی گروسی و بعد معادل سورانی کلمه نوشته شده و سپس ترجمه فارسی آن آمده است. مثلاً: (چهو/ چاو: چشم)، (ئاژاژگ / باوێشک: خمیازه)، (چهرمڴ / سپی: سفید) و یا (سهوز/ شین: سبز). حُسن این کار در اين است که استفاده کنندهی علاقمند میتواند معادل واژههای گروسی را در گویش سورانی که امروزه گویش ادبی و نوشتاری رایج در کردستان است بیابد و این دو گويش را با هم مقایسه کرده، اشتراکات و افتراقات آنها را دریابد یا اینکه قرابت هر یک از این دو گویش از زبان کردی را با زبان فارسی مورد مطالعه قرار دهد.
● در واژهها یا اصطلاحاتی که امروزه کمتر به کار میروند سعی شده است ضربالمثل، شعر و یا جملاتی به عنوان شاهد آورده شوند. که در مواردی معنی یا معادل شاهد به سورانی و فارسی هم آمده و در جاهایی که معنی این دو در سورانی و گروسی یکی بوده و یا بسیار به هم نزدیک بودهاند، تنها شاهد به گویش گروسی آورده شده است.
مثلاً قەڵخ / قەڵخ: پوست (وشتر بمری قەڵخی بار کهریگه) «ضربالمثل»، ئاسمانه / ئاسمانه: سقف (ئاسمانهی دەم: سقف دهان) – پیەڵا / پێڵاو: کفش (شەو له چووڵ بخهفید نه له ماڵ جهݩ، پای پهتی بڴهردید نه وه پیەڵای تەݩ) «فولکلور».
● متأسفانه واژهها به دلیل کمی وقت و نیز حجیم شدن کتاب آوانگاری نشدهاند.
البته همانطور که در بخش سه مقدمه آمده است رسمالخط کردی به دلیل دارا بودن نشانه نوشتاری برای حروف صدادار تا حدود زیادی بر گفتار منطبق است که تا حدی این نقیصه را جبران میکند.
● در فرهنگها و واژهنامههای کردیی که تاکنون کار شده است، در ترتیب حروف الفبا اغلب آواهای «ر» و «ڕ» و همچنین «ل» و «ڵ» یکسان در نظر گرفته شدهاند. مثلاً واژههای «شەرگە: وسط ژرفای رودخانه» و «شەڕگە: رزمگاه» و نیز « کەل: گردنه» و «کەڵ: گاو نر دوساله» در «هەنبانە بۆرینە» به دنبال هم آمدهاند. این کار با وجود محاسنی که دارد یک قاعده کلی را نقض میکند و آن اینکه دو آوای کاملاً مستقل را که اختلاف معنی ایجاد میکنند و حتی نشانهی نوشتاری جداگانه و متداول دارند، یکی در نظر میگیرد. بنابراین در این واژه نامه این آواهای دوگانه، مستقل از هم در نظر گرفته شدهاند (چنانکه هستند). به عنوان نمونه واژههای «بەر» و «بەڕ» با فاصلهی ٣٥ واژه و کلمات «کەل» و «کەڵ» با فاصله ٩٢ واژه از هم آمدهاند. ضمن اینکه واجهای «ۊ، ݩ، ڴ و ڤ» نیز در ترتیب حروف الفبا به این شکل می آیند: « ئـ، ا، ب، پ، ت، ج، چ، خ، د، ر، ڕ، ز، ژ، س، ش، غ، ف، ق، ڤ، ک، گ، ڴ، ل، ڵ، م، ن، ݩ، و، وو، ۊ، ە، ی»
● زبان کردی هم چون سایر زبانها مملو از عبات و ترکیباتی است که به صورت لفظ به لفظ قابل برگرداندن نیستند و لذا باید در واژهنامه آورده شوند. اینگونه عبارات تا جایی که امکان داشته است به صورت مصدری و مستقل و در مدخلی جداگانه آورده شدهاند. مثلاً عبارت «شوون ئەڵکردن» از ترکیب دو واژهی «شوون» به معنی رد و نشان و «ئەڵکردن» به معنی جمع کردن و گلوله کردن نخ و ریسمان و امثالهم حاصل شده که در مجموع به معنی رد زدن و رد پای کسی را دنبال کردن است و در مدخلی جدا از مدخل اصلی، یعنی «شوون» آورده شده است. اما در جایی که واژهی کليدی ِعبارت همان کلمهی «شوون» بوده ولیکن با آمدن در مدخلی مستقل خیلی از مدخل اصلی جدا میافتاد. در ذیل مدخل اصلی آمده است. چنانکه مثلاً عبارت «وە شوون کەسیگەوە نیان» به معنی به دنبال کسی به قصد گرفتن او دویدن در ذیل واژهی «شوون» آمده است.
البته در مواردی مسئله مقداری سختتر میشد مثلاً عبارت «دار وە روها دان» که تقریباً در فارسی معادلِ «به سر کسی بلا آوردن است» (داری بەمە روهدا / بلایی به سرت بیاورم!)، میتواند در ذیل مدخل «دار» یا « روهـ » آورده شود يا اینکه در مدخلی جدا بیاید که در این صورت به نظر کمی دیریاب میآید. بنابراین در چنین مواردی ناگزیر یکی از این سه راه در پیش گرفته شده است و خواننده ممکن است برای پیدا کردن چنین ترکیباتی به زحمت بیفتد.
● در فرهنگ حاضر سعی شده است از آوردن نشانهها و علائم اختصاری خودداری شود به طوری که تنها در دو مورد از علامت اختصاری استفاده شده است:
۱) نشانهی « اتـ » به معنی اتباع که در مورد عبارات دو واژهایی آمده است که یکی از آنها معنی مستقلی ندارد و صرفاً برای زیبایی جمله و آهنگین شدن آن میآید. مثلا «سڕسوقاݩ» که در آن «سڕ» معنی خاصی ندارد و «سوقاݩ» به معنی استخوان است که در واژهنامه به این شکل آمده است: «سڕسوقاݩ / ئێسک و پرووسک: « اتـ » استخوان، استخوانها( ئایە سڕسوقاݩ چەس؟ / ئەم ئێسک و پرووسکە هی چییە؟: این استخوانها مربوط به چیست؟) یا «گڕگیا: گژوگیا / « ات » گیاه، هر نوع رستنی، يا «چت متە: شتومەک / « اتـ » چیز میز!!».
۲) علامت رک: که در چهار مورد به کار رفته است. یکی در مورد واژگانی که به صورتهای مختلف تلفظ میشوند. در این صورت واژهای که در ترتیب واژگان قبل از بقیه آمده است، معنی شده و سایر واژگان با این علامت به واژهی اولی ارجاع داده شدهاند. مثلاً «گاوانه سیەڵکە / رک: گاسەڵوانک» یا «گاوانەڕەشکە: رک: گاسەڵوانک».
در مواردی هم که یک مدلول يا مفهوم بیش از یک دال دارد، سعی شده است با وجود درج معنی مدخل، خواننده برای اطلاعات بیشتر به آن واژهی دیگر هم ارجاع داده شود، مثلاً: تەمەڵ / تهوهزهل: تنبل، رک: گیان نەڴر
گاهی هم دو واژه هم معنی نیستند اما مراجعه به یکی از آنها به فهم دیگری کمک میکند که در این صورت نیز از علامت رک: برای ارجاع استفاده شده است مثلاً واژهی ترکیبی «ڕەهەݩچن» هم معنی با واژهی «مەنهووڵە» نیست، اما خواننده با مراجعه به این واژه، معنی واژهی اول را بهتر میفهمد که در واژهنامه به این صورت آمده است: «ڕەهەݩچن / رک: مەنهووڵە».
در مواردی هم واژه با وجود اينکه معنی شده باز هم به مدخل دیگری ارجاع داده شده است که در این مورد هم ارجاع صورت گرفته باعث فهم بیشتر خواننده از آن واژه میشود. مثلاً: «قازیاغه: قازیاخه/ قازیاغی، گیاهی خوردنی که در آش دوغ میریزند و یا با گیاهان دیگری سرخ کرده و میخورند، رک: تەڕڴ».
● افعال در زبان کردی به طور عام و در کردی گروسی هم به دو شکل لازم و متعدی میآیند. مثلاً: «تلیشیان» و «تلیشانن» که اولی فعل لازم به معنی شکافته شدن و دومی فعل متعدی و به معنی شکافتن است که هریک از این مصادر هم خود به سه صورت دیگر میآیند.
پیشوند «ئەڵ» با آمدن بر سر افعال جهت روی دادن فعل را از پایین به بالا میرساند. مثلاً «ئەڵ + تلیشانن = ئەڵتلیشانن» یعنی از پایین به سمت بالا شکافتن که شاید بتوان معادل فراشکافتن!! را در فارسی برای آن قرار داد. یا «ئەڵ + کیشیان = ئەڵکیشیان» یعنی از پایین با سمت بالا کشیدن «پاد ئەڵکیشه/ پایت را [که دراز کردهای] از پایین به بالا بکش [و جمع کن]).
پیشوند «دا» با آمدن بر سر افعال جهت روی دادن فعل را از بالا به پایین میرساند، مثلاً «دا + تلیشانن = داتلیشانن» یعنی از بالا به سمت پایین شکافتن که شاید بتوان آن را معادل فرو شکافتن!! در فارسی دانست. یا «دا + کیشیان = دا کیشیان» یعنی از بالا به سمت پایین کشیدن (پاد داکیشە/ پایت را [که جمع شده] از بالا به سمت پایین بکش [و دراز کن]). این در حالی است که «تلیشانن» و «کیشیان» بدون پیشوندهای مورد اشاره دال بر جهت خاصی در روی دادن نبوده و در هر جهتی قابل اتفاقند.( کڕی بکیشە بانیا / روی آن را خط بکش «خطی که به جهت کشیدن آن اشاره نمیشود و میتواند در هر جهتی باشد»).
پسوند « ـەوە / « awa که معادل پیشوند «باز» در فارسی است. روی دادن دوبارهی فعل را میرساند. مثلاً فعل «شکانن» به معنی شکستن است که در ترکیب با پسوند « ـەوە » معنیِ دوباره شکستن يا بازشکستن میبابد: «شکانن + ـەوە = شکاننەوە / دوباره شکستن، بازشکستن» (سوقاݩەگەی چەفت گیرسیایە تهوای بشکننەوەی/ استخوانش کج جوش خورده، باید آن را دوباره بشکنند) یا (نهژنهفتم بۊشەرەوەی / نشنیدم آن را بازگو کن). البته لازم به ذکر است که هر فعلی چنین قابلیتی را ندارد و نمیتواند مجدداً تکرار شود. مثلاً فعل «کوشریان» به معنی کشته شدن نمیتواند صورت «کوشریانەوە» را داشته باشد.
بنابراین با این توضیحات هر فعل در واژهنامه به هشت صورت مصدری آمده است. مثلاً از بن «تلیش» مصدرهای «تلیشیان، داتلیشیان، ئەڵتلیشیان، تلیشیانەوە، تلیشانن، داتلیشانن، ئەڵتلیشانن و تلیشاننەوە» آمدهاند. البته همانگونه که گفته شد تمامی افعال چنین قابلیتهایی را ندارند و زبان به طور طبیعی چنین ترکیباتی را نمیسازد. مثلاً فعل «شکانن» در معنی شکستن، نمیتواند صورتهای «ئەڵشکانن» و «داشکانن» را داشته باشد یا دست کم چنین مفاهیمی دیریاب، بعید و دور از ذهن هستند. در صورتی که همین فعل در معانیِ خم کردن و تاکردن، میتواند صورت «داشکانن» را به معنیِ لبهی چیزی را از بالا به پایین تا کردن، داشته باشد.
ضمناً از هر بن فعل علاوه بر هشت صورت مورد ذکر صورت اشتقاقی صفت مفعولی هم آمده است، مثلاً واژههای: شکیاڴ، ڕمياڴ و...
● طبیعی است افعالی که در صرف شدن قاعدهمند هستند فقط به صورت مصدری آمدهاند و صرف اینگونه افعال در واژهنامه نیامده است. اما افعالی که به صورت بیقاعده صرف میشوند، صیغهی اول شخص مضارع آنها به عنوان مدخلی جداگانه آورده شده و در این مدخل صیغههای دیگر مضارع فعل آورده شده است.
مثلاً مصدر «بردن» در صرف صیغههای مضارع به ظاهر بیقاعده است. بنابراین صیغهی اول شخص مضارع آن یعنی «وەم» اورده شده و در ذیل آن مدخل صیعههای دیگر فعل به این صورت آمده است: «وەم، وەید، وەی، وەیم، وەن، وەن». و یا صیغههای (هەم، هەید، هەس، هەیم، هەن، هەن» که صورتهای صرفی مصدری هستند به معنی «بودن» و معادل مصدر «هستن» در فارسی که شکل مصدری آنها امروزه در زیان کردی وجود ندارد و امروزه در فارسی هم به کار نمیرود اما صیغههای صرفی آن مثل هستم و هستی و... در آن زبان وجود دارند.
● در اين واژهنامه به مسائل دستوری به شکل جدی و کار شده پرداخته نشده است. چرا که مسئلهای تخصصی و زمان بر است و باید در قالب پروژهای جداگانه بدان پرداخت. اما این بدان معنی نیست که به هیچ نکتهی دستوریی در واژهنامه اشاره نشده باشد. بلکه این کار در حد توانایی ما صورت گرفته است که در این رابطه لازم میدانیم به نکته زیر اشاره کنیم:
در ساخت افعال لازم بسته به شکل متعددی آنها دو قاعده وجود دارد که ممکن است برای خوانندهی جستجوگر و علاقمند شبهه ایجاد کند. مثلاً این سؤال پیش آید که «کریان» به معنی انجام شدن درست است یا «کرریان» «برریان» به معنی برده شدن درست است یا «بریان» و...
مصدرهای افعال متعدی در سه قالب وجود دارند که عبارتند از:
۱) قالب «بن فعل مضارع + ـانن» همچون «شک +انن = شکانن / شکستن» و فعلهای دیگری مانند: لکانن / چسباندن - قرتانن / گسیختن - تلیشانن / شکافتن - ترسانن / ترساندن - تاسانن / خفهکردن - لیوانن / دگرگون کردن - شیوانن / بههم زدن - خورانن / خاراندن - گیرانن / مسدود کردن و...
اینگونه افعال مصدر لازمشان بدین شکل ساخته میشود: «بن فعل +یان» همچون «شک +یان = شکیان / شکسته شدن» و فعلهای دیگر: «لکیان / چسبیده شدن - قرتیان / گسيخته شدن - تلیشیان / شکافته شدن - ترسیان / ترسیدن - تاسیان / خفه شدن - لیویان / دگرگون شدن - شیویان / به هم خوردن - خوریان / خاریده شدن - گیریان / مسدود شدن و...
۲) قالب «بن فعل + دن، یاتن» همچون «کوش +تن = کوشتن / کشتن» و فعلهای دیگری نظیر: ناردن / فرستادن - شۊردن / شستن - خواردن / خوردن -بردن / بردن - فریهتن / فروختن - وتن / گفتن و..
۳) قالب «بن فعل +ین» همچون «بڕ+ین = بڕین/ بریدن» و فعلهای دیگری مانند: «کهنین / کندن - سەنین / خریدن - ڕنین / درو کردن - چنین / چیدن – ڕوەین / رفتن
- دەرچین / فرار کردن و...
مصدرهایی که شکل متعدی آنها در قالب دوم و سوم باشد. مصدر لازمشان اینگونه ساخته میشود: «بن فعل +ریان» مثل «کوش +ریان - کوشریان/ کشته شدن» یا «کهن +ریان -کهنریان / کنده شدن» و فعلهای دیگری مانند: «نارریان / فرستاده شدن - شۊرریان / شسته شدن - خورریان / خورده شدن - برریان / برده شدن - فریەتریان / فروخته شدن - وتریان / گفته شدن - سهنریان / خریده شدن - چنریان / چیده شدن –نۊسریان / نوشته شدن و...
اما در مواردی این قواعد نقض میشود، مثلاً فعلی که شکل متعدیش در قالب اول است. شکل لازمش به گونهای ساخته میشود که افعال قالب دوم و سوم ساخته میشوند. و گاهی هم پیش میآید که هر دو قالب فعل لازم برای فعلی رایج است و به کار میرود. در اين موارد شکل رایج مصدر لازم در واژهنامه آمده است و در صورت مرسوم بودن هر دو شیوه، هر دو شکل مصدر آمدهاند. مثلاً فعل «ثهنجانن» در قالب اول افعال متعددی است و باید شکل لازمش به شیوهی «بن +یان» یعنی به صورت «ئەنجیان» ساخته میشد که اینگونه نیست و فرم رایج آن «ئەنجریان» است يا اینکه فعل «کردن» در هر دو صورتِ «کریان» و «کرریان» میآید و همچنین فعل «بڕین» که در هر دو شکل «بڕیان و بڕریان» مرسوم است.
● متأسفانه باید گفت که برای گردآوری واژگان این مجموعه هیچ منبع مکتوب و یا حتی ترانه و تصنیف ضبط شدهای وجود نداشته و همهی واژگان از ادبیات شفاهی و گفتگوهای معمول و عامیانه استخراج شده است. بنابراین داشتن واژهنامهای کامل، رویایی است که بسیار دست نیافتنی به نظر میرسد و چون کار واژهنگاری به طور کلی در کردستان و به خصوص در گروس بسیار دیر صورت گرفته است، کلمات بسیاری وجود دارد که معنی مشخص و کاملی برای آنها متصور نیست و در گذر زمان تنها پوسته و جسمی بیجان از آنها به جای مانده است که به عنوان نمونه از آن جملهاند انبوه کلماتی که معرف بیماریها هستند. اینگونه واژگان اگرچه قطعاً اسم بیماریی خاصند، اما امروزه مشخص نیست که دقیقاً معرف چه بیماریی هستند مثلاً: لاتە، لادڵ، شەوارە، پیکاوڵ، ڕەمڵ، ورغن، ناراو، سیالاو و ...
ضمن اینکه گردآوری اسامی گیاهان و جانوران هم که از آن آفت بدور نیست، خود کار بزرگی است که بایستی در قالب پروژههایی جداگانه و مستقل کار شوند. البته در واژهنامهی حاضر تا جایی که امکان داشته است چنین واژگانی هم آمدهاند که امید است در چاپهای بعدی مفصلتر به این موارد پرداخته شود.
نکته قابل ذکر دیگر این است که در کار واژهنگاری به اسامی اماکن، کوهها، رودها، روستاها و ... میتوان به عنوان منبعی سرشار از کلمات بکر و دست نخورده نگاه کرد که در کوران حوادث، تنگناها و دگرگونیها خود را از گذشتهای دور تاکنون کشاندهاند.
اسامی چون: جاماز، بۊچکەسارە، سەواڵە، میݩە بیاوان، دیەونە، گەڕ، گۊنڴ و ... اما کار بر روی این مقوله با توجه به گستردگی منطقه، دانش علمی، انرژی و وقت زیادی را میطلبد که با بضاعت اندک ما امکانپذیر نبود. لذا بجز مواردی معدود از آوردن این اسامی خودداری شده است.